مهدى‌‏انکارى، انتظارستیزى


در دائرة المعارف بریتانیکا، در واژه‏ی مهدی و اسلام و زرتشت آمده است: اسلام، دینی نیست که در آن، ظهوری انتظار برود و جایی برای مسیح نجات‏بخش در آن وجود ندارد و این همه، به طور تدریجی و شاید تحت تأثیر مسیحیّت مطرح گردیده است.

 

 


  •  

بخش اول

اشاره: اعتقاد به مهدویّت و انتظار منجی مصلح، تحرک بخش و مقاومت آفرین است؛ زیرا فرد منتظر از احساس حضور امام، امید و نشاط می‏گیرد و برای برپایی حق، مبارزه و مجاهدت می‏کند. از این رو، ستیز با این تفکر، برای دشمن، امری حیاتی و استراتژیک است.
این نوشتار، عهده دار تبیین شیوه‏های دشمن در ستیز با ایده‏ی مهدویّت و انتظار، از ((انکار)) و ((تحریف)) و ((تخریب)) و ((جایگزینی)) است.
نویسنده، برای نمونه، فیلم ((پیشگویی‏های نوسترا داموس)) را با تأمّل و تعمّق در اشعار او و تفسیرهای آن، مورد تحلیل جدّی قرار داده است.
تبیین آثار و پیامدهای مهدی باوری و انتظار، انسان را متقاعد می‏کند که مبارزه و ستیز با این تفکّر، برای دشمن، استراتژیک و ضروری است و ذکر نمونه‏های عینی، به وضوح می‏رساند که دشمن، به ضرورت مطلب، پی برده، لذا از هیچ کاری دریغ نمی‏ورزد.
ما، در این نوشته. به دنبال ارائه‏ی تمام شیوه‏ها و روش‏های دشمن در قبال مسئله‏ی انتظار و مهدی باوری نیستیم. چنین امری، نه در سطح علم و تحقیقات ما است و نه با توجّه به اختاپوس اطّلاعاتی دشمنان، به راحتی، پی بردنی است.
هدف ما، اعلام جدی بودن مبارزه دشمنان با مقوله‏ی مهدویّت است تا درپرتو آن، به شیوه‏ها و روش‏ها دقیق‏تر بیندیشیم و بدون سهل انگاری در آن، تأمّل بیش‏تری کنیم، ((تا در نقطه‏ی مقابل تلاش دشمن، در جهت اعتماد و عمل و تبلیغ و تبیین حقیقت مهدویّت، حرکت کنیم)).(1)
آثار انتظار و امید 
گفتنی است، جدای از آثار مهدی باوری، صِرْف انتظار و امید، خود، دارای نتایجی بس مثمر ثمر است.
نهرو گوید:
در دنیایی که پر از کشمکش و نفرت و خشونت است، اعتقاد بستن به سرنوشت انسانی، ضروری‏تر از هر زمان دیگر است... هرگاه، آینده‏ای که ما برای آن کار می‏کنیم، سرشار از امید برای بشریّت باشد، نا به سامانی‏های دنیوی کنونی، چندان اهمیّتی ندارد و کار کردن برای آن آینده، دارای حقانیّت است.(2)
گوستاولوبون گوید:
بزرگ‏ترین خدمتگزاران عالم بشریّت، همان اشخاصی هستند که توانستند بشر را امیدوار نگه دارند...(3)
آری، اگر امید به آینده و انتظار، از جامعه‏ی بشری رخت بربندد، زندگی، دیگر مفهومی نخواهد داشت. حرکت و انتظار، در کنار هم بوده و از هم جدا نمی‏شوند. انتظار، علّت حرکت و تحرّک بخش است.(4)
یأس و بدبینی، نظام زندگی را از هم می‏پاشد و آثار زهر آگینی برای بشر به بار می‏آورد. در مقابل، امید، نه تنها میل شخصی را برای انجام کار، بلکه توانایی او را نیز در انجام کار زیاد می‏کند.
با یأس و ناامیدی، نوع دوستی و فلسفه‏ی خدمت به خلق، از میان می‏رود و جای خود را به خودپرستی می‏دهد؛ زیرا، هنگامی که ا مید به زندگی بهتری نباشد، خدمت، به نوع و از خودگذشتگی، چه سودی دارد؟
از دیگر آثار بد یأس از آینده، تن دادن به وضع موجود است؛ چون، همه‏ی تلاش، برای فردای بهتر است. در این جوامع [جامعه‏های مأیوس‏]، هر چه هست، گرایش به فساد و رذیلت است؛ زیرا، هنگامی که فرد، از پدید آوردن راستی و درستی، سرخورده و نومید گشت، خواسته‏ها و نیازهایش، از سوی دیگر، سربرمی آورد و آن نیازها، در جای دیگر، مانند فساد و مواد مخدر و... اشباع می‏شود.
آری، لااُبالیگری، پازدن به همه‏ی اصول زندگی، از نتایج نومیدی است. از سوی دیگر، یأس، خود، شکست است. کم‏تر کسی از خودِ شکست، شکست خورده است، بلکه غالباً قبول شکست است که منجر به شکست می‏گردد. هنگامی شکست خورده‏ایم که باور کنیم شکست خورده‏ایم؛ زیرا، شکست، از درون شروع می‏شود و از طرز تفکّر و اراده‏ی شخص. به همین دلیل، اسلام، با یأس و ناامیدی مبارزه کرده و آن را در حکم کفر قرار داده است.(5)
((انتظار، ضد یأس و ناامیدی است. آن که امید دارد، حیات را خوش دارد و نقایص زندگی را برطرف کرده و به سوی آینده قدم بر می‏دارد و روز خود را از روز دگر بهتر می‏سازد.
در انتظار، امید به آینده‏ی محقّق الوقوع موجود است. چنین امیدی، همه‏ی رنج‏ها و مشقّت‏ها را آسان می‏سازد و انسان، خودش به خودش، مژده می‏دهد.
خردمندان بشر، برای رسیدن به آینده‏ی احتمالی، کوشش‏ها می‏کنند و رنج‏ها می‏برند و این رنج‏ها را در کام خود شیرین می‏دانند. حال، اگر آینده، محقّق الوقوع باشد، انتظارش، روح ا فزا و دل‏پذیر خواهد بود))(6)
ثمرات مهدی باوری‏
حال، با این توضیحات، به آثار و پیامدهای انتظارِ منجی مصلح و مهدی باوری می‏پردازیم تا در پرتو آن، علل ستیز دشمنان روشن گردد. پیامدهای انتظار فرج و چشم به راه مصلح جهانی بودن علاوه بر عدم یأس و ناامیدی: 1- خودسازی فردی و اجتماعی است 2- منحل شدن در فساد محیط 3- پایداری در برابر رهبری‏های فاسد و مبارزه‏ی با فساد 4- نپذیرفتن ستم است.(7)
بالاخره این که:
ایمان و اعتقاد به ا مام زمان (ع) مانع از تسلیم شدن است و ملّت‏های با ایمان که حضور قطب عالم امکان را در میان خود احساس می‏کنند، از حضور او، امید و نشاط می‏گیرند و برای مجد و عظمت اسلام، مبارزه و مجاهدت می‏کنند. با تکیه بر همین امید درخشان بود که ملّت بزرگ ایران، پرچم اسلام را به اهتزاز درآورد و افتخار طول تاریخ بشر و تاریخ اسلام شد))(8)
جیمز دار مستر می‏گوید: ((قومی چنین را [که هر لحظه منتظر ظهور است و...] می‏توان کشتار کرد، امّا مطیع نمی‏توان ساخت.)).(9)
در کنفرانس ((تل آویو))(10)، در بحث مبارزه با تفکّر مهدی باوری، ابتدا، امام حسین و بعد امام زمان را مطرح و هر دو را عامل پایداری شیعه می‏دانند؛ نگاه سرخ و نگاه سبز.
در این کنفرانس که افرادی شیعه شناس و سرشناس، مانند برناردلوییس و مارتین کرامر و... حضور داشتند، این دیدگاه مطرح می‏شود که شیعه به اسم امام حسین‏علیه السلام و با امام زمان(عج) قیام‏شان را حفظ می‏کنند.(11)
فهمی هویدی در کتاب ایران من الدخل کلید فهم تحقّق انقلاب ایران را در واژه هایی، مانند ولایت فقیه، مرجعیّت، تشیّع و امام غایب، غیبت کبرا و غیبت صغرا می‏داند. 
حامد الگار در کتاب انقلاب اسلامی در ایران، ریشه‏ی انقلاب اسلامی ایران را به موضوع امامت از دیدگاه شیعه و مسئله‏ی غیبت امام زمان و پیا مدهای سیاسی آن می‏داند.(12)
با این توضیحات، طبیعی است که دشمنان، مسئله‏ی مهدویّت را در تقابل با خویش بدانند و در مقابل آن، صف‏آرایی کنند و حتی به این مسئله اذعان کنند.
نمونه‏ی اول: در گزارش گروه‏هایی که به ظاهر، مبلّغ مسیحیت اند و در باطن، جاده صاف کن و عاملان ورود استعمارگران اروپایی به کشورهای اسلامی، نکات قابل توجهّی به چشم می‏خورد. در گزارش ذیل که مربوط به گروه‏های تبلیغی در شمال آفریقا و خطاب به هیئتی که مسئول رسیدگی به این کار است، آمده است:
یکی از مشکلات ما، در سر راه تبلیغ مسیحیت و پیشرفت استعمار در شمال آفریقا و منطقه‏ی توسن و مغرب، این است که این مردم، اعتقاد دارند که ((مهدی موعود)) خواهد آ مد و اسلام را سربلند خواهد کرد.(13)
یعنی نفس اعتقاد به مهدی موعود، باعث ایجاد مشکل برای استکبار و استعمار شده است، در حالی که اعتقادی که برادران ما در آن مناطق دنیا دارند، به روشنی و وضوح اعتقادی که ما امروز در اینجا داریم نیست. در آنجا بیشتر ابهامات و کلی گویی وجود دارد تا تعیین مصداق و مورد و نام و خصوصیات در عین حال استعمارگران از این امید می‏ترسند.(14)
نمونه‏ی دوم: در همین کشور خود ما در آغاز روی کار آمدن رژیم منحوس و فاسد و وابسته پهلوی - آن کودتاگر بی سواد، فاقد هر گونه معرفت و معنویت - یکی از آخوندهای وابسته به دربار را صدا کرد و از او پرسید: این قضیّه‏ی امام زمان(عج) چیست که مشکلاتی برای ما درست کرده است؟ این آخوند هم طبق میل و دل او، جوابی می‏گوید. آن قلدر، مأموریّت می‏دهد که بروید مسئله را حل و تمام کنید و این اعتقاد را از دل مردم بیرون بیاورید.

او می‏گوید: ((این، کار آسانی نیست و خیلی مشکلات دارد و باید کم کم و با مقدمات شروع کنیم.)) البته، آن مقدّمات، به فضل پروردگار و هوشیاری علمای ربانی و آگاهان این کشور، در آن دوران، ناکام ماند و نتوانستند آن نقشه‏ی شوم را عملی کنند. در کشور ما یک کودتاچی غاصب، از طرف دانشگاه‏های قدرت استعماری، مأموریت داشت که بیاید ایران را قبضه کند و کشور را دو دستی تحویل دشمن بدهد و برای این که بتواند بر این مردم مسلّط بشود، یکی از مقدمات لازم‏اش، این بود که عقیده به مهدی موعود(عج) را از ذهن مردم پاک کند.(15)
بنابراین، دشمنان تفکّر و اعتقاد به مهدویّت - که این اندیشه را به زیان خود می‏دانند - همواره، تلاش کرده‏اند تا آن را از اذهان مردم بزدایند و یا مفاهیم اعتقاد به مهدویّت را تحریف کنند:(16)
1- بدین صورت که استکبار جهانی و صهیونیزم در تلاش هستند تا ملّت‏های تحت سیطره‏ی آنان، به وضع تحمیل شده، عادت کنند و آن را رنگی ثابت و ابدی و تغییرناپذیر پندارند.
2- قدرت‏های استکباری، خواهان غفلت و خواب آلوده بودن و نیز عدم تحرک ملّت‏ها هستند. و چنین وضعی را بهشت خود می‏دانند؛ امّا انتظار فرج موجب می‏شود که انسان به وضع موجود قانع نباشند و بخواهد به وضعی بهتر و برتر دست پیدا کند.(17)
3- قدرت جهانی استکبار و صهیونیزم، امروز، با تکیه بر پول و تبلیغات و استفاده از شعارهای ظاهر فریب، مانند حقوق بشر، حقوق زن و حقوق اساسی ملّت‏ها، برای تحمیل ظلم بر ملّت‏ها و ترویج فساد، دورویی، تزویر و ریاکاری و نفاق در جوامع بشری، تلاش می‏کند.(18)
نتیجه؛ دشمن‏ترین اشخاص با این عقیده و با شخص آن بزرگوار، ستمگران عالم‏اند، از روز غیبت آن حضرت، بلکه از روز ولادت آن حضرت، تا امروز. آن کسانی که وجودشان با ستم و با زورگویی همراه بوده بر دشمنی با این بزرگوار، با این پدیده‏ی الهی، با این نور و با این شمشیر الهی مشغول شدند. امروز هم، مستکبرین و ستمگران عالم، با این فکر و این عقیده، مخالف و دشمن‏اند و می‏دانند که این عقیده و این عشق - که در دل‏های مسلمین، به خصوص در دل‏های شیعه است - برای هدف‏های ستمگرانه‏ی آنها مزاحم است.(19)
روش‏های مبارزه با مهدی باوری‏
دشمن هر امر صحیح و مفیدی را تا آن جا که مقدور باشد، انکار می‏کند و اگر نتوانست، به تحریف و تخریب آن پرداخته و یا در مقابل آن اقدام به جایگزینی می‏نماید. همه‏ی عقاید سازنده مورد تهاجم دشمن قرار گرفته است. دشمنان، سراغ مجموعه‏ی احکام و مقررات اسلام رفتند. هر عقیده و هر توصیه‏ای از شرع مقدس که در زندگی و سرنوشت آینده‏ی فرد و جماعت و امت اسلامی تأثیر مثبت بارزی داشته است، به نحوی با آن کلنجار رفتند تا اگر بتوانند آن را از بین ببرند و اگر نتوانند روی محتوایش کار کنند.(20)

دشمن، می‏تواند روی عقاید اسلامی کاری کند که از استفاده مردم خارج شود؟ منتهی نه در کوتاه مدّت بلکه در طول سال‏های متمادی، گاهی ده‏ها سال، زحمت می‏کشد برای این که بتواند یک نقطه‏ی درخشان را کور یا کم رنگ کند یا نقطه‏ی تاریکی را به وجود آورد. یکی توفیق پیدا نمی‏کند، دیگری می‏آید... روی عقاید اسلامی خیلی از این کارها شده. روی عقیده‏ی توحید، امامت، روی اخلاقیات اسلامی (معنای صبر، توکل، قناعت و...) کار کرده‏اند.(21)
الف) انکار مهدویّت‏
منظور از انکار مقوله‏ی مهدویّت و انتظار، این است که آن را مقوله‏ی وارداتی و برگرفته از دیگران و پیامد نابه سامانی‏ها و مشکلات معرفی کنند. بسیاری از دائرة المعارف‏ها که بایستی مرجعی قابل اعتماد در موضوعات متفاوت باشند، گویی رسالت خود را فراموش کرده و اهداف دیگری دنبال می‏کنند.
1- در دائرة المعارف بریتانیکا، در واژه‏ی مهدی و اسلام و زرتشت آمده است: 
اسلام، دینی نیست که در آن، ظهوری انتظار برود و جایی برای مسیح نجات‏بخش در آن وجود ندارد و این همه، به طور تدریجی و شاید تحت تأثیر مسیحیّت مطرح گردیده است. (22)
قرآن، اشاره‏ای به آن ندارد. به هیچ حدیث - گفته‏ی منسوب به پیامبر(ص) - قابل اعتمادی نیز در مورد مهدی(ع) نمی‏توان استناد کرد.(23)
2- در دائرة المعارف دین و اخلاق، مارگلی یوت (اسلام شناس بزرگ اروپایی) در مقاله‏ی خود درباره‏ی مهدی(ع) در سال 1915، این تفکّر را وا رداتی و برگرفته از یهود و مسیحیّت تلقّی می‏کند.(24)
جیمز دارمستر همین نظریه را ارائه می‏دهد.(25)
3- موسوعة المورد، (منیر بعلبکی) در ذیل واژه‏ی، ((مهدی المنتظر))، آورده: ((در قرآن و در روایات نبوی، هیچ اشاره‏ای به مهدی(ع) نشده است.)) (26)
البته، پیش از این دایرة المعارف‏ها، افراد دیگری نیز اگر نگوییم مغرضانه، لااقل با عدم تحقیق کافی، مسئله را زیر سؤال برده‏اند. عبدالقاهر بغدادی (420 ه . ق مطابق با 1037م) نظریّه‏ی مهدویّت را نظریّه‏ی عاریّتی از یهود دانسته و بر این افسانه پا می‏فشارد که شیعه و عقاید آنان، برگرفته از عبدالله بن سبای یهودی است.

(27)(گفتنی است وجود خارجی عبدالله بن سبا، از نظر تاریخی و روایی، مخدوش و ساخته‏ی دروغ پردازان و روایت سازان حرفه‏ای است، تا چه رسد به این که منشأ شیعه و معتقداتی چون انتظار باشد.)(28)

ابن خلدون(29) نیز فقط با بررسی بیست و سه حدیث از انبوه احادیث و نقد نوزده حدیث مسئله‏ی مهدویّت را بی‏پایه می‏داند و...(30)
برخی دیگر از روشنفکران، مسئله‏ی مهدویّت را بازتاب نا به سامانی‏ها و حوادث تاریکی که در دوران مسلمانان، به ویژه شیعه رخ داد، مطرح می‏سازند.
مارگلی یوت می‏گوید: 
درگیری و آتش جنگ در میان یک نسل واحد، پس از وفات پیامبر(ص) و درهمی و آشفتگی جهان اسلام که بر اثر اختلافات آنان با هم روی داد، موجب اقتباس فکر ظهور منجی از یهود و مسیحیان گردید که به ترتیب، در انتظار ظهور و بازگشت مسیح به سر می‏برند.(31)
بریتانیکا نوشته است: 
به نظر می‏رسد که عقیده به مهدی(ع) در دوره‏های اغتشاش و عدم ا منیّت مذهبی، بر تحوّلات سیاسی...اوایل اسلام (قرن‏های هفتم و هشتم میلادی) رواج یافته باشد.(32)
برناردلوییس، در مقاله‏ی خود به نام شیعه در تاریخ اسلام، در کنفرانس تل آویو می‏گوید: 
سرکوبی بسیاری از قیام‏ها و ناپدید شدن رهبران آن‏ها، باعث ظهور ویژگی دیگری در دکترین شیعه شد و موضوعات و مسایلی مانند مسئله‏ی غیبت و رجعت رهبر شیعیان، حضرت مهدی(ع)، آخرین امام شیعیان، به وجود آمد و این منجی‏گری، تبدیل به یکی از جنبه‏های اساسی اسلام و تشیّع شد.(33)
ب) تحریف‏
مطالبی که اگر به حقیقت آن‏ها توجه کنیم، تبدیل به یک موتور حرکت دهنده‏ی جامعه‏ی اسلامی می‏شود، وقتی دشمن روی آن کار کرد، آن را خراب و معنای آن را عوض کرده و در ذهن ما به صورت دیگری جا انداختند، همین موتور متحرّک، به یک داروی مخرب و خواب آور تبدیل می‏شود.(34)
مقام معظم رهبری می‏فرمایند: 
بنده، سندی دیدم که در آن، بزرگان و فرماندهان استعمار؛ توصیه می‏کنند که ما باید کاری کنیم که این عقیده به مهدویّت، به تدریج، از بین مردم زایل شود. آن روز، استعمارگرهای فرانسوی و استعمارگرهای انگلیسی، در بعضی جاهای آن مناطق بودند - فرقی نمی‏کند که استعمار از کجا باشد - استعمارگرهای خارجی، قضاوت‏شان این بود که تا وقتی عقیده به مهدویّت در بین مردم رایج است، نمی‏توانیم این‏ها را درست بگیریم.
وقتی نتوانستند این عقیده را از مردم بگیرند، سعی می‏کنند آن را در ذهن مردم خراب کنند. خراب کردن این عقیده چه گونه است؟ به این صورت که بگویند: ((خوب، آقا می‏آید، همه‏ی کارها را درست می‏کند))!
این، خراب کردن عقیده است. این، تبدیل کردن موتور متحرّک، به یک چوب لای چرخ است؛ تبدیل یک داروی مقوی به یک داروی مخدّر و خواب آور است.(35)
تبدیل مقوله‏ی انتظار مهدی(ع) که آثار و پیامدهای بسیار شگرف و معجزه آسا و مثبتی دارد، به انتظار منفی و تلخ و ناگوار و این نگرش به انتظار که امر به معروف و نهی از منکر نکردن و سر در جیب خود فرو بردن و هیچ تکلیفی در مقابل دیگران و جامعه برای خود قائل نبودن و یا حتّی امر به معروف و نهی از منکر را مخالف انتظار قلمداد کردن و بدتر، وظیفه‏ی منتظر را دامن زدن به فساد و تباهی‏ها دانستن و هر گونه حرکت و قیامی را قبل از ظهور حضرت، باطل و مخالف دوران انتظار گفتن، از دستاوردهایی است که برگرفته از غرض‏ورزی‏ها و دست سیاست بازان است.
حضرت امام(ره) به طور مفصّل، پنج دیدگاه درباره‏ی انتظار را مطرح و به نقد یکایک می‏پردازند و در پایان، نظریه‏ی صحیح (آمادگی و قیام به قدر استطاعت) را ذکر می‏کنند.ایشان، در نقد برخی از این دیدگاه‏ها، چنین می‏آورند: 
البته، در بین، این دسته، منحرف‏هایی، هم بودند اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرف هایی بودند که برای مقاصدی به این دامن می‏زدند.(36)
اگر دست سیاستی این کار [این دیدگاه‏ها ]نکرده باشد که بازی بدهد ما را، که ما کار به آن‏ها نداشته باشیم، آن‏ها بیایند، هر کاری بخواهند انجام بدهند، این، باید آدم نفهمی باشد.(37) نمی‏دانند دارند چه می‏گویند.(38)
آری، به دنبال چنین تحریف‏هایی(39)، افرادی چون ابن تیمیّه، در گذشته، و افرادی مانند نکوتن، ولهوسن، پرکلیمن، دونالدسن، شریعت سنگلجی، کسروی و بالاخره سلمان رشدی و احمد الکاتب و... و جریانات و افراد دیگری که به هر بهانه، به دین و شیعه می‏تازند و آن را مورد تردید و تشکیک قرار داده و در آن ایجاد شبهه می‏کنند، مورد حمایت جدّی دشمن قرار گرفته و نظرشان علمی قلمداد می‏شود.
ابن تیمیّه گوید: ((انتظار، در زمان غیبت امام عصر، ضعف و سستی در امور و بی تفاوتی در برابر مفاسد اجتماعی و همه چیز را به امید آینده واگذر کردن و اصلاح امور را به عهده‏ی امام زمان(ع) گذاردن است.)).(40).
کسروی گوید: ((داستان امام ناپیدا... زیان‏هایی نیز به زندگانی دارد...پس ماندن توده، چیرگی بیگانگان، ناتوانی دولت، نابه سامانی کشور... به هرزبونی، تن در می‏دهند و یوغ بیگانگان را به گردن می‏گیرند و به این بر نمی‏تابند که یک راه رهایی به رویشان باز شود، چرا که دستگاه امام ناپیدا به هم نخورد.))(41)

مارکسیست‏ها می‏گویند: ((مذهب، تفکرات خرافی را بین انسان‏ها رواج داده، چنین تبلیغ می‏کند که در زندگی فعلی باید بر شرایط تمکین کرده و قانع بود... و باید با کمال میل، ستم و استثمار طبقات حاکم ارتجاعی و... و زندگی و سرنوشت برده‏وار موجود را پذیرفت و خشنود بود و علیه این شرایط عصیان نکرد.(42)
تذکر: ((چقدر خطا می‏کنند کسانی که به اسم روشنفکری و به اسم تجدّد طلبی می‏آیند و عقاید اسلامی را بدون اطّلاع، بدون اینکه بدانند دارند چه کار می‏کنند مورد تردید و تشکیک قرار می‏دهند این‏ها همان کاری را که دشمن می‏خواهد! راحت انجام می‏دهند.
امروز هر نفسی، هر حنجره‏ای که برای ناامید کردن مردم بدمد، بدانید که این حنجره در اختیار دشمن است، چه خودش بداند، چه خودش نداند! هر قلمی که کلمه‏ای را در جهت ناامید و مأیوس کردن مردم روی کاغذ بیاورد، این قلم متعلّق به دشمن است، چه صاحب این قلم بداند، چه نداند! دشمن از او استفاده می‏کند.))(43)
ج) تخریب‏
شگرد دیگر دشمن، حمله‏ای ناجوانمردانه و نفرت زایی در مقابل جریان مهدوی، با ژست‏های علمی و هنری است. دشمن، برنامه‏های کوتاه مدّت و طولانی مدّت زیادی دارد:
1) نیروسازی برای صفوف خود با خطر جلوه دادن جریان مهدویّت؛
2) ایجاد شک و تردید و تنفّر در افراد به ویژه معتقدان به مهدویّت؛
3) برنامه ریزی برای نسل آینده(44) برای ایجاد نتفّر در آنان که این مسئله شامل معتقدان به مهدویّت هم می‏شود.
ذکر موارد
1- فیلم ((پیشگویی‏های نوسترا داموس)) یا ((مردی که آینده را دید)) نمونه‏ای است که هر سه هدف، و بیش‏تر دو هدف نخست را دنبال می‏کند. در این فیلم که توسط کمپانی ((گلدن مایر)) صد در صد صهیونیستی - ساخته شده است، با تحریف و برداشت خاصی از پیشگویی‏های نوسترا داموس که در قالب اشعاری رمزآمیز بیان شده است، چهره‏ی امام زمان(ع) را چهره‏ای خشن و بسیار مخرب و وحشت زا معرفی، و پیامد حضور ایشان را جنگ‏ها و جنایت‏ها و ناامنی‏ها قلمداد کرده است. 
فیلم، ایشان را سومین ضد مسیح نامیده است و با مقدمه چینی که از واقعی بودن و محقّق شدن پیشگویی‏های دیگر نوسترا داموس ارائه داده است، مخاطب را به این باور رسانده است که هر آن چه این پیشگو می‏گوید، محقّق خواهد شد. 
البته، استفاده‏ای چنین ابزاری از اشعار رمز آلود نوسترآداموس که از احتمالات و برداشت‏های متفاوت ابایی ندارد، برای بار نخست نبوده است، اشعار او، همیشه، برای مقاصد خاصّی مورد سوء استفاده قرار گرفته است.
از ابتدای مِه 1940 هواپیماهای آلمانی، اعلامیّه‏هایی را در شهرهای مختلف فرانسه پخش کردند که در آن از پیش بینی‏های نوسترآداموس در جهت اهداف حمله‏ی آلمان بهره جسته شده بود.

در مقابل نیروی هوایی انگلستان نیز ساکت ننشست و هر چند اقدام انگلیسی‏ها با تأخیر و سه سال بعد، یعنی در سال 1943 به وقوع پیوست، امّا آن‏ها نیز در زمان چرچیل، به مقابله با آلمان نازی پرداختند و با استفاده از پیشگویی‏های نوسترا داموس، جنگ تبلیغاتی را علیه هیتلر به راه انداختند و اعلامیّه‏های فراوانی را به شهرهای مختلف فرانسه و بلژیک فروریختند. هر چند انگلستان خود، در آن زمان، با مشکلات اقتصادی فراوانی روبه رو بود، امّا برای اداره‏ی هر چه بهتر جنگ روانی علیه دشمن، مبلغ هشتاد هزار پوند - که در آن زمان، رقمی بسیار بالا به شمار می‏آمد - هزینه کرد.

در سال 1944 کتابی از نوسترا داموس در فرانسه به چاپ رسید که در آن، از شکست قریب الوقوع هیتلر سخن به میان آمده بود. ((گشتاپو)) پلیس مخفی آلمان نازی، به محض وقوف بر ما جرا، تمام نسخه‏های چاپ شده‏ی کتاب را مصادره کرد و حتّی کلیشه‏های سربی آن را نیز ذوب کرد و از میان برد.(45)
آری، چندین کتاب درباره‏ی نوسترآداموس، البته با تحریف، به نوشته در آمد که معروف‏ترین آن‏ها، ((نوسترا داموس و نازی‏ها))، اثر ((لیک او))(46) است.(47)
نوسترا داموس، خود، چنین می‏گوید:
((نوشتارهای، پیشگوی بزرگ که آینده‏ای افتخارآمیز دارد. پاره پاره و جدا شده، در دستان یک خود سالار بی رحم، جای می‏گیرد و از برایند این دزدی، پادشاه او فریب داده می‏شود)).(48)
زندگی نامه‏ی نوسترا داموس‏
نوسترا داموس در 14 دسامبر 1503 در پرووانس(49) از استان‏های جنوبی فرانسه و در خانواده‏ای کاتولیک، دیده بر جهان گشود. نزد جدّش، مقداری ریاضیات و ستاره‏شناسی و نیز زبان‏های لاتین و یونانی را فرا گرفت.
با دریافت لیسانس از دانشکده‏ی ((مونت پلیه))(50) به طبابت پرداخت و بدون ترس از طاعون، خود، شخصاً، در میان بیماران حاضر می‏شد و به مداوای آنان می‏پرداخت.
نسخه‏های شفا بخش او، در آن ایام، شهرت فراوانی را برای‏اش به ارمغان آورد. در همین زمینه، او، کتابی در سال 1552 منتشر کرد.
بعد از این حادثه، به مدّت چهار سال، بارها میان شهرهای مختلف فرانسه و ایتالیا، به مسافرت پرداخت و در همین سفرها بود که با کتاب‏های سحر، ستاره‏شناسی، طالع بینی آشنا گشت. او، در سال 1529 پس از وقفه‏ای چهار ساله، برای دریافت درجه‏ی دکترا به دانشکده‏ی پزشکی بازگشت.
بعد از فراغت از تحصیل، با دختری کاتولیک ازدواج کرد که ثمره‏ی آن، یک پسر و یک دختر بود. لیک آنان قربانی طاعون شدند. بی نتیجه ماندن اقدامات وی برای نجات جان عزیزان‏اش، او را دچار مصیبتی بزرگ کرد و اندوه او، آن‏گاه دو چندان شد که پدر و مادر همسرش علیه او اقامه‏ی دعوا کردند و با تقدیم شکایتی به دادگاه، خواستار دریافت مهریه‏ی دخترشان شدند.
گرفتاری‏ها، به همین مقدار ختم نگردید و چیزی نگذشت که از طرف دادگاه تحقیق و تجسس، وابسته به کلیسای کاتولیک شهر تولوز(51) که در آن دوران، برپایه اعتقاد به مجسّمه سازی و پیکرتراشی استوار بود، برای او احضاریه‏ای فرستاده شد. در این نامه، نوسترآداموس به کفر و الحاد متّهم گردیده بود، زیرا، او، روزی، در کلیسا، به سازنده‏ی پیکره‏ای بُرنزین از مریم بتول گفته بود: ((وی، سازنده‏ی نماد شیاطین است.)).
نوسترا داموس که به خوبی می‏دانست محاکمه، در نهایت، به محکومیّت او خواهد انجامید و اعدام او قطعی است، از آن جا گریخت و در سال 1544 به شهر سالون(52) فرانسه وارد شد.
او، در این شهر با بیوه‏ای ثروت‏مند ازدواج کرد و از وی صاحب چند فرزند گردید. این محل، آخرین توقف‏گاه نوسترا داموس بود. او، طبقه‏ی فوقانی خانه‏ای در این شهر را به گنجینه‏ی کتاب‏های خود که شامل موضوعاتی درباره‏ی سحر، طالع‏شناسی، روان کاوی بود، اختصاص داد.
یکی از مهم‏ترین منابع مورد استفاده او، کتابی به نام رازهای مصر(53) بود.
او، در این اتاق، شروع به نگارش پیشگویی هایش کرد و آن‏ها را نخستین بار، در سال 1555 م، به زیر چاپ برد.
وی، رویدادهای چهار قرن فراروی خود را پیش بینی نمود، پیشگویی‏ها در ده فصل یا  سانتوری نوشته شده است. هر فصل از کتاب نیز به صد قطعه تقسیم شده است. فصل هفتم به دلیل نامعلومی، چهل و دو قطعه دارد.
چندی نگذشت که آوازه‏ی او، همه جا را فراگرفت.
نوسترا داموس به بیماری نقرس مبتلا شد و تا پایان عمر، از آن رنج برد. او، در تمام این مدّت، به طالع بینی افراد، مخصوصاً ثروت مندان پرداخت و این، در حالی بود که پیشگویی در آن زمان، به نقطه‏ی اوج خود رسیده بود.
و بالاخره، در دوم ژوییه 1566 در شهر سالون دیده از جهان فرو بست و در حیاط کلیسایی در این شهر، به خاک سپرده شد.
 

پی‏نوشت‏ها:

1) برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری، فصلنامه‏ی انتظار، ش 2، ص 37. نقل از روزنامه‏ی جهان اسلام 9/11/72.
2) محمد حکیمی، در فجر ساحل، ص 113. (نقل از پیام، مجله‏ی یونسکو، آبان 1348.)
3) همان (نقل از مبانی روحی تطوّر ملل) ص 200.
4) لطف الله صافی گلپایگانی، انتظار، عامل مقاومت و حرکت، ص 95 - 112.
5) برگرفته از در فجر ساحل، محمّد حکیمی، ص 73 - 120.
6) سید رضا صدر، راه مهدی‏علیه السلام، ص 89.
7) برای توضیح بیش‏تر، ر.ک: محمدرضا حکیمی، خورشید مغرب، (مبحث انتظار)؛ صافی گلپایگانی، انتظار، عامل مقاومت و حرکت، ص 62، 63؛ مکارم شیرازی، انقلاب جهانی مهدی، ص 103، 113.
8) مقام معظم رهبری، فصلنامه‏ی انتظار، ش 2، ص 59، نقل از روزنامه‏ی رسالت 16/10/78.
9) مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزده هجری. دارمستر، ترجمه‏ی محسن جهان سوز، ص 38، 39.(به نقل از فصلنامه‏ی انتظار، ش 1، ص 97).
10) در دسامبر 1948، مطابق با 1365ه . ش، در دانشکده‏ی تاریخ دانشگاه تل آویو (فلسطین اشغالی) با همکاری مؤسسّه‏ی مطالعاتی شیلوهه - که یک مؤسسه‏ی مطالعاتی غیر انتفاعی است و متصّل به صهیونیسم - کنفرانسی، با حضور سیصد شیعه شناس درجه‏ی یک جهان، برگزار شد و ظرف مدّت سه روز، در آن، سیصد مقاله‏ی صددرصد تفصیلی، تحقیقی و مبتنی بر عمده‏ترین متد تحقیقی و عمیق‏ترین روش‏ها ارائه شد. به قول ((مارتین کرامر)) - که یکی از شیعه شناسان جهان و دبیر این کنفرانس بود - هدف اصلی از برپایی این کنفرانس، شناخت مفاهیم محوری در تمدّن شیعه‏ی اثناعشری و بعد، بالطبع، شناسایی انقلاب اسلامی سال پنجاه و هفت ایران بود.
در این کنفرانس، افرادی مانند دانیل برومبرگ، ماروین زونیس، مایکل ام جی فیشر و دیگر شیعه شناسان و شرق شناسان و اسلام شناسانی‏غربی حضور داشتند.
ر.ک: حسن بلخاری، تهاجم یا تفاوت فرهنگی، ص 93، 94.
11) حسن بلخاری، تهاجم یا تفاوت فرهنگی، ص 93، 130.
12) حسن بلخاری، تهاجم فرهنگی، ص 131.
13) فصلنامه‏ی انتظار، ش 2، ص 36.
14) مقام معظم رهبری، فصلنامه‏ی انتظار، ش 2، ص 36، نقل از روزنامه‏ی جمهوری اسلامی، 19/10/74.
15) مقام معظّم رهبری، انتظار، ش 2، ص 36، نقل از جمهوری اسلامی 19/10/74.
16) مقام معظّم رهبری، انتظار، ش 2، ص 37، نقل از جهان اسلام 9/11/72.
17) مقام معظّم رهبری، انتظار، ش 2، ص 38، نقل از کیهان 8/10/75.
18) مقام معظم رهبری، فصلنامه‏ی انتظار، ش 2، ص 38، نقل از کیهان 8/10/75.
19) مقام معظم‏رهبری، فصلنامه‏ی انتظار، ش 2، ص 38 - نقل از جمهوری اسلامی، 15/9/77.
20) مقام معظم رهبری، انتظار، ش 2، ص 32، نقل از روزنامه‏ی رسالت 26/9/76.
21) مقام معظّم رهبری، انتظار، ش 2، ص 32، نقل از روزنامه‏ی رسالت 26/9/76.
22) مجلّه‏ی موعود، ش 19، فروردین و اردیبهشت 79، ص 26 - 28 (نقل از بریتانیکا، ترجمه‏ی دکترین‏های مذاهب و اصول مذهبی آخرالزمان در مذاهب غرب، واژه‏ی ((اسلام و زرتشت)) ((مهدی))، مرتضی دهقان و بهروز علی زاده).
23) همان. 
24) ناصرالدین، صاحب الزمانی، دیباچه بر رهبری، ص 200 - 201.
25) ناصرالدین، صاحب الزمانی، دیباچه بر رهبری، ص 200 - 201.
26) منیر بعلبکی، موسوعة المورد، واژه‏ی مهدی المنتظر.
27) بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، باب چهارم، ص 234، 235. ترجمه و اقتباس.
28) برای تحقیق بیش‏تر، خوانندگان گرامی را به کتاب عبدالله بن سبا، اثر اندیشمند گرانقدر ((علامه عسکری)) ارجاع می‏دهیم.
29) ابن خلدون که متخصّص در جا معه‏شناختی و تاریخ است، نه در علم حدیث، تنها نوزده حدیث از بیست و سه حدیثی که بررسی کرده، مورد تحقیق قرار داده است و صرفاً، از هفت نفر نام برده است که احادیث مهدی(ع) را روایت کرده‏اند و بدین ترتیب، سخنان چهل و هشت تن از علمای راوی احادیث المهدی را از مدار محاسبه خارج کرده است. نخستین ایشان، ابن سعد، صاحب طبقات (230هجری) و آخرین ایشان، نورالدین هیثمی (م 807 هجری) است. چنان که از صحابه‏ی رسول‏خدا (ص) که احادیث مهدی به آن‏ها استناد داده می‏شود، فقط از چهارده نفر یاد کرده و سی و نُه تن دیگر را فرو می‏گذارد. ر.ک: در انتظار ققنوس، سید ثامر هاشم العمیدی، ترجمه و تحقیق مهدی علی زاده، ص 207.
30) سید ثامر، هاشم العمیدی، در انتظار ققنوس، ترجمه و تحقیق مهدی علی‏زاده، ص 207 (نقل از تاریخ ابن خلدون، ج 1، فصل 52، ص 555، 556).
31) ناصرالدین، صاحب الزمانی، دیباچه بر رهبری، ص 201.
32) مجله‏ی موعود، ش 19، فروردین و اردیبهشت 79، ص 26 - 28 (نقل از بریتانیکا، ترجمه‏ی دکترین‏های مذاهب و اصول مذهبی آخرالزمان در مذاهب غرب، واژه‏ی ((اسلام و زرتشت)) ((مهدی))، مرتضی دهقان و بهروز علی زاده).
33) حسن بلخاری، تفاوت یا تهاجم فرهنگی، ص 130.
34) مقام معظم رهبری، فصلنامه‏ی انتظار، ش 2، ص 32 نقل از رسالت 26/9/76.
35) همان.
36) مجله‏ی تخصصی کلام اسلامی، شماره‏ی 43، انتظار فرج 2، نگارنده.
37) همان. 
38) همان.
39) برای روشن شدن برخی ازاین دیدگاه‏ها، ر.ک: در شناخت جذب قاعدین زمان، ع، باقی؛ مجله‏ی تخصصی کلام اسلامی، شماره‏ی 43. مقاله‏ی انتظار فرج 2، نگارنده.
40) منهاج السّنه. ج 1، ص 10و 20 (نقل از آخرین تحوّل، ص 90).
41) احمدکسروی، بخوانند و داوری کنند، ص 79، 82. (نقل در ((انتظار، بذر انقلاب))؛ حسین تاجری، ص 186).
42) مبانی و مفاهیم مارکسیسم، سازمان چریک‏های فدایی خلق تهران، ص 93 (نقل در ((انتظار بذر انقلاب))، حسین تاجری، ص 13).
43) مقام معظم رهبری، انتظار، ش 2، ص 33 - 35، نقل از رسالت 26/9/76.
44) گفتنی است برنامه‏های دراز مدّت، همیشه، مد نظر دشمن بوده است. اخبار سیمای جمهوری اسلامی، شبکه‏ی یک، از ((نیویورک تایمز)) چنین آورده است: ((عرب نسبت به آمریکایی‏ها بد بین هستند بایستی کاری کرد که نسل آینده‏ی آنان نسبت به ماخوش بین گردند.)) جمعه 25/5/81.
45) پیشگویی‏های نوسترا داموس، تحقیق دکتر شرف الدین اعرجی، مترجم سید یوسف عزیزی، ص 16، (چاپ پنجم)
46) _ Nostradamus and the Nazis )Ellch Ow(
47) پیشگویی‏های نوسترا داموس، ترجمه و تفسیر پوران فرخ زاد، چاپ اول، زریاب، ص 173.
48) همان، سانتوری 2، رقم 36.
49) _ Provence.
50) _ Montpellier.
51) _ Toulouse.
52) _ Salon.
53) _ De Mysterus Agyptorum.

 

محمد صابر جعفرى



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





لینک ثابت

تمامی حقوق مادی و معنوی " مباحث آخرالزمان " برای " شهاب الدین میهن پرست " محفوظ می باشد!
طـرّاح قـالـب: شــیــعــه تـم